سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

      در این چند دقیقه که مزاحم شما هستم، مى خواهم درباره همین چند کلمه عرایض کوتاهى عرض کنم. مگر مسلمانها در صدر اسلام معرفت به پیغمبر و اهل بیت(علیهم السلام) و حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) نداشتند؟ چرا مى گوئیم خدایى که ما را به معرفت شما اکرام کرد؟ آیا مسلمانهاى زمان حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) نسبت به ایشان معرفت داشتند یا نه؟ اگر معرفت داشتند، چرا عده اى به جنگ با او آمدند و عده اى دیگر سکوت کردند؟! اگر معرفت نداشتند، مگر هنوز در بین آنها کسانى نبودند که روایات پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را درباره حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)نقل کنند یا رفتار پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را با حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)براى مردم بگویند؟ حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در خطبه اى که در نزدیک ظهر عاشورا براى مردم خواند، فرمود: اگر من را نمى شناسید و نمى دانید پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره من چه فرموده، در بین شما هنوز اصحاب پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مثل جابر بن عبدالله انصارى، زید بن ارقم و انس بن مالک هستند; بروید از آنها بپرسید. البته منظور این نبود که اینها در کربلا حضور دارند، یعنى اینها هنوز در بین مسلمانها هستند، هنوز کسانى که از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شنیده اند که او درباره ما چه فرمود، زنده اند اگر مى دانید و مى شنوید، پس چه حجتى دارید بر اینکه به روى ما شمشیر کشیده اید و مى خواهید خون ما را بریزید؟! معناى این سخن این است که آنها حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را مى شناختند، چنان نبود که آن حضرت را نشاسند. پس این گونه شناخت که بدانیم امام حسین(علیه السلام) پسر که بود. پدر، مادر و جدّ او چه کسانى بودند، آن معرفتى نیست که کارساز باشد. شناخت و معرفت آنها حتى با شناخت روایات و فرمایش هاى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و مقامات او توأم بود که فرمود: «الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجنة و انهّما امامان قاما أو قعدا»1امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) سید و سرور جوانان اهل بهشتند این دو برادر، امام هستند، چه قیام و چه قعود کنند. این سخنان را شنیده بودند و مى دانستند; اما این شناختها کارساز نبود. آن شناختى کارساز است که با ایمان و پذیرش و تسلیم و انقیاد توأم باشد، یعنى اگر مى پذیریم که امام و واجب الطاعة است، باید اطاعتش کنیم. او براى چه امام شده است؟ اگر فقط بگوئیم امام است، اما به دستوراتش عمل نکنیم، این پذیرش امامت نیست و این معرفت کارساز نیست. آن معرفتى کارساز است که توأم با ایمان و پذیرش و تسلیم و انقیاد باشد یعنى واقعاً او را امام و پیشوا بدانیم و پشت سر او حرکت کنیم. در زیارت عاشورا مى خوانید: «آن خدایى که به ما این کرامت را داد که امام حسین شناس شدیم». امروز هم کسانى هستند که دم از اسلام و تشیع مى زنند و ادعاى شناخت امام حسین(علیه السلام) را دارند، ولى از امام حسین(علیه السلام) بیگانه اند، چنانکه در آن زمان نیز بجز گروه اندکى، که طبق روایات معروف2، هفتاد و دو نفر بودند، بقیه امام حسین(علیه السلام) را تنها گذاشتند.


1. بحارالانوار، ج 36، 288.

2. ر.ک: بحارالانوار، ج 45، ص 47 و ج 53، ص 15 و...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/11/27:: 7:0 عصر     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری