سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با پاداش دادن به نیکوکار بدکار را بیازار . [نهج البلاغه]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

     در هر محیط انسانى باورها و ارزشهایى مطرح است که از طرف مردم پذیرفته شده و مورد احترام قرار گرفته است. به عنوان مثال، اگر کسى محیط کشور اسلامى ما را بررسى کند، مى بیند که مردم به خدا، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) معتقدند، به سیدالشهدا(علیه السلام)علاقه دارند، به قرآن احترام مى گذارند، احکام قرآن را احکام خدا، مقدس و واجب الاطاعه مى دانند و هم چنین باورهاى دیگرى که براساس آنها ارزشهایى مطرح مى شوند. مردم یک جامعه براساس باورهاى خود، امورى را خوب و در مقابل، امور دیگرى را بد مى دانند، کارهایى را گناه، زشت و پلید مى دانند و بر خلاف آنها، کارهاى دیگرى را مقدس و محترم مى شمارند. به عبارت دیگر، در هر جامعه اى این مسائل وجود دارد که امورى به عنوان ارزشها و امورى دیگر به عنوان ضد ارزشها مطرح هستند. البته هم باورها و هم ارزشهایى که در جوامع مطرح مى باشند، به حسب اختلاف مذاهب و ادیان تفاوت مى کنند. از سوى دیگر مى بینیم بسیارى از کشورهاى دنیا، به خصوص کشورهاى غیراسلامى و به ویژه کشورهایى که به عنوان کشورهاى توسعه یافته شناخته مى شوند از نظر علم، صنعت و تکنولوژى و هم چنین از نظر ثروت و شهرت از ما پیشرفته تر هستند، در حالى که باورها و ارزشهاى آنها با ما تفاوت دارد. ممکن است کسانى با مشاهده چنین وضعیتى درصدد برآیند که در باورها و ارزشهاى پذیرفته شده مسلمانان تغییر ایجاد کنند. یعنى سعى کنند باورهاى مردم را از بین ببرند. به تعبیر دیگر مردم را گمراه کرده و ایمانشان را هدف قرار دهند. هم چنین در مورد ارزشهایى که در جامعه مطرح است، در خوب و بدها تصرف کنند و خوبى بعضى از خوبیها را کم رنگ و در مقابل هم بدىِ بعضى از بدیها را کمرنگ کنند تا به تدریج خوب و بد هم مرز شوند و چندان تفاوتى نکنند. به دو دلیل ممکن است عده اى درصدد گمراه کردن دیگران برآیند; یکى به این دلیل که اساساً هیچ اعتقادى به باورها و ارزشهاى مورد قبول جامعه ندارند. این افراد به هر دلیل، وجود خدا، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و حقانیت اسلام و مکتب را باور نکرده اند. حال، یا اصلا در پى فراهم کردن مقدمات آن نبوده اند و یا به کسى دسترسى پیدا نکرده اند که اعتقادات را براى آنها به درستى تبیین کند. به هر حال، این افراد به دین و ارزشهاى دینى اعتقاد ندارند و چون خود آنها به دین اعتقاد ندارند، تصور مى کنند مردمى که به این دین اعتقاد دارند، گمراه هستند. به همین جهت، حتى گاهى به عنوان خدمت به جامعه، درصدد از بین بردن دین مردم برمى آیند. چون با خود مى گویند: این مردم گمراه شده اند و ما براى اینکه به جامعه خود خدمت کنیم، باید این مردم را از گمراهى در آوریم. براى این منظور چه کارى باید انجام دهیم؟ باید این اعتقادات دینى را از آنها بگیریم تا هدایت شوند! باور کنید افرادى با چنین تصوراتى وجود دارند و من با بعضى از ایشان برخورد داشته ام. بنابراین دسته اى از افراد هستند که ایمان ندارند و مى خواهند دیگران را هم بى ایمان کنند.

دسته اى دیگر هستند که بى دین و بى ایمان نیستند، بلکه به خدا معتقدند، اصول دین را قبول دارند، احکام شایع در میان مردم از قبیل نماز، عزادارى امام حسین(علیه السلام)، و مانند آن را قبول دارند ولى تضادى بین پذیرفتن این باورها و ارزشها از یک سو و پذیرفتن فرهنگ الحادى حاکم بر دنیا از سوى دیگر احساس کرده اند. آنها نه مى توانند ارزشها را انکار کنند و بگویند دین دروغ است ـ چون فرض کردیم این دسته به اصل دین معتقد هستند ـ و نه مى توانند با فرهنگ غربى و الحادى مبارزه کرده و بگویند تمام جوامع الحادى خطا مى کنند، چون چنین قدرت، شهامت، جرأت و استقلال فکرى ندارند. البته این مسأله خیلى هم عجیب نیست. هنگامى که کسى با مردم این جوامع معاشرت داشته باشد بخصوص مدتى در آن کشورها زندگى کند، رفتار آنها را ببیند و به خصوص بعضى از امورى که جاذبه و لذتبخش باشد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد. بعضى از مراسم و مجالس براى انسان جاذبه دارد و هوسها و غرایز او را ارضا مى کند. کسى که تحت تأثیر آن فرهنگ قرار گرفته، مى گوید اینها چیزهاى خوبى است و نمى توان از آنها چشم پوشید، بلکه براى برطرف کردن این تضاد باید کارى کرد و چاره اى اندیشید که بین دین و فرهنگ حاکم بر دنیاى پیشرفته، سازشى بوجود آید. چنین اشخاصى نه مى توانند از دین دست بکشند، ـ چون کمابیش با مبانى این دین آشنا هستند، ادلّه آن را شناخته و آنها را باور کرده اند ـ و نه مى توانند از مظاهر فرهنگ غربى و پیشرفتهاى مادى مغرب زمین که با دین چندان سازگار نیست، چشم بپوشند. متأسفانه امروزه آنچه در همه کشورهاى غربى وجود دارد در بعضى از کشورهاى اسلامى هم به چشم مى خورد، مانند بى حجابى، اختلاط زن و مرد و نظائر آنها. شاید بسیارى از شما به سوریه یا لبنان یا دیگر کشورهاى اسلامى رفته باشید، این کشورها گرچه اسلامى هستند اما ظواهر آنها چندان با کشورهاى غربى کافر تفاوتى ندارد. نهایت این است که در این کشورها زنان باحجاب بیشتر است، وگرنه در این کشورها هم زن بى حجاب و هم با حجاب هست. گاهى در خیابان مى بینى چند خانم باحجاب که حتى پوشیه انداخته و صورت خود را پوشانده اند با چند خانم بى حجاب و آرایش کرده، همراه با یکدیگر راه مى روند. در رژیم گذشته در ایران هم کمابیش وضع به همین صورت بود. کسانى که سن بیشترى دارند، شاید به خاطر داشته باشند که در آن زمان خانواده هایى بودند که بعضى از خانم هاى آنها بى حجاب و بعضى هم باحجاب بودند. بعضى افراد قصد دارند بین این دو حالت آشتى برقرار کنند و مى گویند باید کارى کنیم که شخص بتواند با وجود این که اعتقاد به خدا و دین دارد، به سیدالشهدا(علیه السلام) هم احترام مى گذارد و شب عاشورا هم عزادارى مى کند، در عین حال از شرایط زندگى غربى هم استفاده کند و از آن زرق و برقها هم لذتى ببرد و بى بهره نباشد. این افراد درصدد برمى آمدند که در دین تغییرى ایجاد کنند که با فرهنگ غربى سازگارى پیدا کند.

بنابراین، عده اى چون بى دین هستند، قصد دارند ایمان دیگران را سلب کنند. اما عده اى دیگر بى دین نیستند ولى مى گویند: دین سنّتى با زندگى دنیا سازگارى ندارد، از زندگى دنیا هم نمى توان چشم پوشید، بنابراین باید کارى کنیم که سازشى بین دین و دنیا برقرار شود. به همین منظور آنها هم به تحریف در دین و تغییر باورها، ارزشها و احکام دینى دست مى زنند تا شاید بین دین و زندگى غربى به نحوى آشتى برقرار کنند بگونه اى که دین مانع همه لذت طلبى ها و هواپرستیها نشود. ما با این دو دسته از افراد مواجه هستیم که مى توانند براى دین خطر آفرین باشند. به طور اجمال روشن شد که انگیزه کسانى که قصد از بین بردن دین مردم را دارند چیست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/12/4:: 7:0 عصر     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری