سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه کم است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان نشود . [نهج البلاغه]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

نهضت عاشورا، الگوى انقلاب اسلامى ایران: اگر امام حسین(علیه السلام) چنین کارى را انجام نداده بود، هرگز انقلاب اسلامى ایران تحقق پیدا نمى کرد. انقلاب ما از قیام حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) الگو گرفته است. اما پس از پیروزى انقلاب، مجدداً ریشه هاى همان سادگى هایى که در توده مردم زمان گذشته بود، در جامعه ما هم شروع به جوانه زدن کرد.

روزى معاویه براى این که امام حسین(علیه السلام) را وادار به بیعت با یزید کند نزد آن حضرت آمد و با آن بزرگوار به بحث پرداخت. حضرت فرمود: تو مى گویى من با کسى که شرابخوار است بیعت کنم؟ معاویه گفت: چرا از مؤمن غیبت مى کنى؟ یزید در باره شما چنین سخنانى نمى گوید و از شما غیبت نمى کند! معاویه با چنین کلام و منطقى مردم را فریب مى داد.

امروز هم در جامعه ما کسانى هستند که اگر از یک گناه، بدعت و انکار ضرورى دین توسط مسئولى، انتقاد شود، مى گویند چرا غیبت مى کنى؟! این کار موجب تضعیف حکومت اسلامى مى شود! مگر هر شخصى در هر پستى قرار گیرد، آن فرد معادل نظام اسلامى است؟ اگر باب انتقاد از حکام باز نباشد، اساس اسلام از بین خواهد رفت، داستان معاویه تکرار خواهد شد و مجدداً به نام دین استبداد سلطنتى در جامعه حکمفرما خواهد شد. آن زمان استبداد سلطنتى حاکم بود، امروز استبداد جمهورى حاکم خواهد شد! حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)کسى بود که بناى چنین سنتى را در جامعه اسلامى گذاشت که باید با حاکمى که مخالف دین عمل مى کند، برخورد شود. در مرحله اول با موعظه و نصیحت، در مرحله بعد هم از راه هاى دیگر، تا جایى که اگر حفظ ارزش هاى اسلامى متوقف بر نثار خون بود، مؤمن باید آمادگى چنین فداکارى را داشته باشد. این مکتب امام حسین(علیه السلام) است. چرا امام(قدس سره) مى فرمود: آنچه داریم از امام حسین(علیه السلام) است؟ امام حسین(علیه السلام) با امام حسن(علیه السلام) چه تفاوتى داشت؟ هر دو «سیدا شباب اهل الجنة» بودند. امام حسین(علیه السلام) به برادر بزرگتر خود احترام مى گذاشت. حال چرا ما بیشتر از امام حسین(علیه السلام) یاد مى کنیم؟ چون براى آن حضرت شرایطى پیش آمد که نوعى فداکارى را اقتضا مى کرد و این شرایط براى شخص دیگرى فراهم نشد. بر همین اساس آن بزرگوار الگو شد; الگویى که تا پایان قیامت کارآیى خواهد داشت. تا زمانى که چنین روحیه اى در مردم وجود دارد که آمادگى فدا کردن جان خود را براى دینشان دارند، دشمنان اسلام در آنها طمع نمى کنند. زمانى دشمن به نفوذ در حکومت اسلامى امیدوار مى شود که چنین روحیه اى در جامعه کمرنگ شده و جاى خود را به این تفکر بدهد که نباید کشته شد و نباید خون داد. در این صورت دشمن به پیروزى خود بر این مردم اطمینان خواهد یافت. چون این مردم از مرگ مى ترسند.

خداوند متعال بر علوّ درجات امام(قدس سره) بیفزاید. او اولین کسى بود که در زمان ما این درس را به مردم داد که همیشه تقیه واجب نیست، بلکه در بعضى از موارد حرام است و باید تا پاى جان ایستاد. آن بزرگوار صریحاً گفت: امروز تقیه حرام است ولو بلغ مابلغ، یعنى کار به هر جا برسد. آن زمان کسى جرأت نمى کرد به این صراحت چنین سخنانى را بر زبان جارى کند. احیا کننده سنت حسینى در زمان ما امام(قدس سره) است.

حرکت او به اسلام جان دیگرى و به مسلمان ها عزت دیگرى بخشید. به خدا قسم نمونه اى براى عزتى که در سایه حرکت امام(قدس سره) نصیب مسلمانان شد در طول تاریخ 1400 ساله اسلام سراغ نداریم. شاید بعضى از شما آن وضع ذلت بارى را که مسلمانان به خصوص ایرانى ها به آن مبتلا شده بودند، به خاطر داشته باشید. بنده گاهى به بعضى از کشورهاى اسلامى مى رفتم. هنگامى که مردم آن کشورها متوجه مى شدند من ایرانى هستم، به من مى گفتند «اخوالیهود»، نسبت به ما بى اعتنایى مى کردند و حتى جواب سلام ما را هم نمى دادند. اما بعد از انقلاب نه تنها در بین کشورهاى اسلامى بلکه حتى در خود آمریکا عزتى باور نکردنى به دست آوردیم. افسران آمریکایى در کنار کاخ سفید به خاطر این که من لباس امام خمینى(قدس سره) را به تن داشتم، به من احترام مى گذاشتند.

این عزتى است که در سایه پیروى از امام حسین(علیه السلام) به دست آمد. اگر این روحیه را حفظ کردیم، خدا بر عزت ما خواهد افزود. «لئن شکرتم لازیدنکم». اما اگر این روحیه را از دست بدهیم، راحت طلب و آسایش طلب شویم، به جاى شهادت طلبى پول طلب شویم، راحت طلب و رفاه طلب شویم و تمام همّ و غمّ ما مسائل اقتصادى و رفاه زندگى باشد، از همین نقطه سراشیبى سقوط ما شروع مى شود. عزّت در سایه شهادت طلبى و ذلت هم در سایه دنیاطلبى است. ملت ما بحمد اللّه ـ قدر و منزلت خون حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)را دانست و در طول تاریخ به صورت هاى مختلف نسبت به آن اداى احترام و قدردانى کرد و بعد از 1400 سال ثمره این قدردانى را که این عزت و سربلندى است، به دست آورد. ولى باید متوجه باشیم سنّت الهى این نیست که وقتى عزتى نصیب مردمى شد، آن را براى همیشه تضمین کند. بقاى این عزت مادامى تضمین شده است که، مردم عامل آن را حفظ کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/10/30:: 8:0 صبح     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری