سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه ایمانش را خالص کرد، هدایت یافت . [امام علی علیه السلام]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

مسلمانان دنیاپرست: عوامل مختلفى که دست به دست هم داد تا اسلام در معرض خطر قرار گیرد، عواملى بود که چنین افرادى را به جاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نشاند. کسانى که باید حافظ دین اسلام، احکام و ارزشهاى آن باشند، کسانى هستند که «لم یؤمنوا بالله طرفة عین»، حتى براى لحظه اى به خدا ایمان نیاورده بودند. چنین کسانى بر مسند حکومت مسلمین نشستند و هر گروهى از مردم را به صورتى تسلیم خود کردند. عده اى را با جوایز و هدایا، عده دیگرى را با تهدید و گروهى را با تبلیغات فریب دادند. بنى امیه براى فریب مردم حدیث جعل کرده و مى گفتند پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: «هر کس حکومت کند، اطاعت او بر مردم واجب است.» و بر اساس همین حدیث جعلى، مى گفتند: «چون حکومت در اختیار معاویه است، اطاعت او بر همه مردم واجب است.»

آنها همچنین عده اى از مردم را که به هیچ صورت حاضر به تبعیت از ایشان نبودند، با ترور از صحنه خارج کردند. عوامل گوناگون طى نیم قرن پس از رحلت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)تا زمان واقعه کربلا دست به دست هم داد تا زمینه دین در جامعه تضعیف شد و تعداد افراد دین باور و آماده مبارزه و جانبازى در راه دین در سطح جامعه کاهش یافت. کار به جایى رسید که سیدالشهدا(علیه السلام) فرمود: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق على السنتهم یحوطونه ما درّت معایشهم فاذا محّصوا بالبلاء قل الدیانون»1، توده مردم، کسانى که با وزش یک باد مى آیند و با وزش باد دیگر مى روند، امروز «مرده باد» مى گویند فردا «زنده باد» مى گویند و بدون تحقیق و انگیزه امروز به کسى رأى مى دهند و فردا دیگرى را انتخاب مى کنند، این چنین مردمى بردگان دنیا و دنیاپرست هستند و دین مانند لیسه اى بر زبانشان است. «الدین لعق على السنتهم»، گرچه از دین دم مى زنند، نمازى مى خوانند و روزه اى مى گیرند، اما مانند کسى که با لیسیدن ظرف، بهره اندکى از محتواى آن مى برد، ایشان هم به اندازه لیسه اى از دین بهره برده اند. «یحوطونه مادرّت معایشهم»، چنین کسانى تا زمانى که معیشتشان فراهم باشد، نام دین را بر زبان دارند و از آن دم مى زنند. به تعبیر دیگر، اگر دین به دنیایشان کمک کند و در سایه دین به لذت هاى دنیا برسند، این لیسه را بر زبان نگه مى دارند. اما اگر براى دیندارى در مقام امتحان قرار گیرند و ضرورت این گونه اقتضا کند که از جان و مال خود در راه دین بگذرند، در چنین شرایطى دینداران کم هستند، «و اذا محصوا بالبلاء قل الدیانون».

مدعیان دیندارى فراوان هستند; اما تنها تا زمانى بر ادعاى خود باقى هستند که دین به دنیاى آنها صدمه اى وارد نسازد. اگر امر بین دین و دنیا دایر شود و شرایطى پیش آید که با حفظ دین، دنیا از دست برود، دینداران کم خواهند بود. اگر کار به جایى برسد که با رأى دادن به فردى، جلوى رشوه خوارى و سوء استفاده گرفته شود، پست و مقام از دست برود و امکان بى بند و بارى نباشد، در چنین شرایطى از شمار دینداران کاسته مى شود. تا زمانى که با حمایت از اسلام و نظام و حکومت اسلامى، تمایلات نفسانى ارضاء مى شود، فرهنگستان ها و خانه هاى جوانان دایر و زمینه هاى عیش و عشرت فراهم است و دم زدن از نظام اسلامى براى همه آسان است اما اگر شرایطى پیش آمد که باید از این امور دست کشید، براى حفظ دین از پست و مقام چشم پوشید، منافع اقتصادى کم شد و از هوسبازى ها جلوگیرى بعمل آمد آیا در چنین شرایطى هم ما دیندار و طرفدار نظام اسلامى باقى خواهیم ماند؟ یا اینکه خواهیم گفت: «اگر ما جمهورى اسلامى را نخواستیم، چه باید بکنیم؟»، آیا خواهیم گفت: «ما از این نظام، بخش جمهورى را مى پذیریم، ولى اسلام را نمى خواهیم»؟!

اکثریتى که اسلام را به نابودى مى کشاندند، این اکثریت ضعیف الایمانى بودند که همراه با یک باد مى آمدند و با باد دیگرى مى رفتند. آنها بودند که مغزهاى متفکرى مثل ابوسفیان مى توانستند نقشه کشیده و زمینه بى دینى را براى آنها فراهم کنند. به گونه اى که به صراحت احکام اسلام را تحریف کنند و کسى به آنها اعتراض نکند. همین اکثریتى که با کسى که معروف به شرابخوارى و کارهاى ناپسند دیگر بود، به عنوان جانشین پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بیعت کردند. جانشین پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) باید احکام اسلام را حفظ کند، او باید شرابخوار را تازیانه بزند. حال، کسى که خود او هر روز شرب خمر مى کند و به شرابخوارى عادت دارد، چگونه مى تواند اسلام را حفظ کند؟ اما مسلمانان با چنین کسى بیعت کردند و به او رأى دادند!


1. بحارالانوار، ج 44، ص 382.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/10/24:: 8:0 صبح     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری