سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه به هرچه از او پرسیده می شود پاسخ می دهد، بی گمان دیوانه است [امام صادق علیه السلام]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

خطر انحراف در کمین انقلاب: خداوند متعال در قرآن از هیچ طائفه اى به اندازه بنى اسرائیل تعریف نکرده است. خداوند متعال خطاب به بنى اسرائیل مى فرماید: «انى فضّلتکم على العالمین»1، شما را بر همه جهانیان برترى دادم. حضرت موسى و هارون را فرستاد تا چنین مردمى را از چنگال فرعونیان نجات دهند. اما بعد از چندى نوبت به امتحان رسید. چند روزى که حضرت موسى به کوه طور رفت، آنها گوساله پرست شدند. به همین کسانى که خدا به ایشان عزت داده بود و در حق آنها فرموده بود «فضّلتکم على العالمین» دستور داده شد صورتهاى خود را بپوشانید و با شمشیر یکدیگر را بکشید. هزاران نفر از بنى اسرائیل که گوساله پرست شده بودند، در یک روز به دست خود بنى اسرائیل کشته شدند. همان کسانى که خدا به آنها فرمود: «فضّلتکم على العالمین». هنگامى که از نعمت خدا قدردانى نکردند، در جریان مخالفت با تحریم صید در روز شنبه، هزاران نفر از ایشان مسخ شدند و به صورت میمون در آمدند. در آیه دیگر خداوند متعال خطاب به آنها مى فرماید: «آتاکم ما لم یؤتِ احداً من العالمین»2. اما همین مردم زمانى که قدر نعمت هاى خدا را ندانستند، عقوبت خدا بر ایشان نازل شد. خدایى که «ارحم الراحمین» است، هنگام عقوبت هم «اشد المعاقبین» است. این سنّت تغییرناپذیر الهى است که اگر قدر نعمت الهى را ندانید، از شما گرفته خواهد شد. عزیزان من! بترسید از روزى که خداى ناکرده ـ در اثر ناسپاسى، این عزت در معرض خطر قرار گیرد. مى پرسید به وسیله چه کسانى؟ عزت مسلمانان در صدر اسلام به دست چه کسانى به خطر افتاد؟ حکّام، درباریان، نخبگان، خواص و بعضاً توسط توده مردم ناآگاه. امروز هم خطر ابتدا از ناحیه حکّام متوجه اسلام مى شود. کسانى که بدعت مى گذارند، قوانین ضد اسلامى را در قوه مقننه وضع مى کنند، قوه مجریه هم آن قوانین را اجرا مى کند. در این چند سال چه اندازه بدعت ها گذاشته شد؟ چه مقدار رفتارهاى ضد اسلامى از بعضى از مسؤولین در حد وزارت انجام گرفت؟ چه کسى بود که سد حیا را در برابر جوانان و دختران ما شکست؟ چه کسى بساط چهارشنبه سورى را در این مملکت رواج داد؟ چه کسانى آنقدر تبلیغ کردند تا کار به جایى رسید که در مرکز جمهورى اسلامى ایران، جلوى چشم بیگانگان، دختر و پسر از روى آتش پریدند، همدیگر را در آغوش گرفته و بوسیدند؟ مسلمانان کشورهاى دیگر هم مشاهده مى کنند و از خود مى پرسند آیا اینجا کشور اسلامى است؟! آیا این همان جایى است که امام خمینى(قدس سره) انقلاب کرد؟! چه کسى این کارها را انجام داد؟ آیا کسى غیر از حاکمان نااهل این کارها را انجام دادند؟ چه کسى آنها را بر کرسى نشاند؟ آیا کسى غیر از نخبگانى که طمع در مال، ثروت و مقام داشتند و توده ناآگاهى که به آنها رأى دادند؟ تمامى کسانى که به نحوى در تقویت این افراد مؤثر بودند، در همه این گناه ها شریکند. همچنین است، اگر این گناه ادامه پیدا کند، تا هر زمان که باشد. «من سنّ سنة سیئة کان علیه وزره و وزر من عمل بها»3، «من یشفع شفاعة سیئة یکن له کفل منها»4. بعضى از ما تصور مى کنیم رأى دادن امرى است که تنها به خود ما مربوط مى شود. خیر، این چنین نیست. رأى دادن حق نیست، بلکه تکلیف است. باید در انتخابات شرکت کرد و رأى داد و باید اصلح را شناخت و به او رأى داد. مسامحه در رأى دادن جایز نیست. از سر هوس به کسى رأى دادن بازى کردن با اسلام است. باید از همین امروز در صدد تحقیق باشید و بررسى کنید که چه کسى براى اداره مملکت از دیگران اصلح است. آیا اهمیت سپردن چنین امانتى به کسى که مى خواهد سرنوشت کشورى را در دست گیرد، از عروس کردن یک دختر کمتر است؟ شما اگر بخواهید دختر خود را عروس کنید، آیا در مورد شخص خواستگار تحقیق نمى کنید؟ آیا باید به همین اندازه که چند پوستر به در و دیوار زده شود و شعارهایى داده شود، اکتفا کنید؟ رأى دادن یک تکلیف است، نه حقى که بگویید حق خودم است و به هر کس خواستم رأى مى دهم. زمانى که رأى مى دهید در این دنیا کسى که از شما مؤاخذه نمى کند; اما تا روز قیامت هر اثرى بر رأى شما مترتب شود، شما هم در آن شریک هستید. اگر این اثر، خیر باشد در ثواب آن شریک هستید و اگر گناه، فساد، فحشا، بى عفتى، رشوه خوارى و سایر گناهان باشد، شما هم سهمى از آن خواهید داشت. نگویید حال که رأى دادن تا این حد سخت است، پس ما به کسى رأى نمى دهیم. فراموش نکنید! این کار یک تکلیف است. اگر این مسأله یک حقّ بود، انسان مى توانست از آن استفاده کند، همچنانکه مى توانست از آن صرف نظر کند، همچنین مى توانست به هر کس که تمایل داشت رأى بدهد. اما اینگونه نیست. این تکلیفى است واجب. باید اصلح را شناسایى کنید و به او رأى بدهید. از همین امروز متوجه این مسأله باشید.

از گذشته ها پند بگیرید. اگر شما در تقویت بعضى از این گناهکاران و مفسدین شریک بودید، توبه کنید و از این پس در گفتگوهاى خانوادگى خود و در معرفى افراد به دوستانتان مراقب باشید و ببینید چه کسى را تقویت مى کنید. مسائل حکومت اسلامى شوخى بردار نیست. مسلط کردن افراد بر جان، مال و ناموس مردم کار ساده اى نیست. کارى است بسیار مهم و در عین حال تکلیفى است واجب.

خلاصه آنچه موجب عزت و بقاى اسلام شد، روحیه شهادت طلبى بود که در اصحاب حضرت سیدالشهدا بود و آنچه مى تواند این عزّت را تا قیامت براى مسلمانان حفظ کند، حفظ این روحیه شهادت طلبى است. یعنى نترسیدن از مرگ و استقبال از مرگ در جایى که وظیفه اقتضا کند. معناى این سخن این نیست که همه ما خود را به کشتن دهیم، بلکه داشتن چنین آمادگى روحى مهم است. این آمادگى است که دشمن را مى ترساند و فرارى مى دهد.

امیدواریم که این درس را به خوبى از مکتب حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بیاموزیم و آن را براى همیشه حفظ کنیم. براى شهداى عزیزمان همواره طلب رحمت و مغفرت کنیم و یاد آن عزیزان را بزرگ بشماریم.


1. بقره، 47 و 122.

2. مائده، 20.

3. بحارالانوار، ج 71، ص 204.

4. نساء، 85.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/11/1:: 8:0 صبح     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری