سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم راه عذر بر بهانه جویان بسته است . [نهج البلاغه]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

مسلمانان نمازخوان، قاتلان امام حسین(علیه السلام)!: اینک قصد دارم مقدارى درباره این موضوع صحبت کنم که چگونه ممکن است عده اى با وجود این که مسلمان، مؤمن و اهل نماز و روزه بوده همراه پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در جنگ ها شرکت کرده و حتى بعضى از ایشان معلول جنگى بودند، چنین کسانى با امام حسین(علیه السلام)فرزند پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، که دشمنان و بیگانگان پس از هزار سال، با شنیدن اوصاف و خصائلش عاشق او مى شوند، کسانى به نام پیروى از اسلام و براى اقامه خلافت اسلامى، او را بکشند، در حالى که همین افراد چندى قبل او را به حکومت بر خود دعوت کرده بودند. علت این امر چیست و چگونه چنین تغییرى در انسان ایجاد میشود؟

ریشه یابى تحولاتى که در انسان رخ مى دهد، به عواملى که در شکل دهى رفتارهاى اختیارى انسان مؤثر است، بازمى گردد. دو دسته از عوامل در کارهاى اختیارى ما که بر اساس اراده، نقشه و انگیزه انجام مى شود، دخالت دارند. دسته اول عوامل فکرى و نظرى است. انسان براى انجام هر کارى، به خصوص امور پیچیده اجتماعى و سیاسى، باید از قبل در مورد آن فکر کند و مبانى، مبادى و غایت آن را تشخیص دهد. البته هر کس در حدِ سطحِ فکر خود مسائل را تجزیه و تحلیل مى کند. کسانى که از اندیشه عمیق ترى برخوردارند، مسائل را به طور کامل بررسى مى کنند و به ریشه هاى اصلى آن مى رسند، اما آنهایى که سطحى نگر هستند، به ظواهر امور اکتفا مى کنند. به هر حال، این افراد نیز براى انجام هر کارى دلایلى را ارائه مى کنند. بنابراین، انسان زمانى که قصد دارد انجام کارى را به عهده بگیرد، به خصوص اگر انجام آن با خطراتى همراه باشد، باید درباره آن بیندیشد و دلیل قانع کننده اى براى انجام آن داشته باشد. آیا کسانى که در دفاع مقدس شرکت کردند، بدون مبنا به جبهه رفتند؟ قطعاً آنها هم براى کار خود دلایلى داشتند. افرادى که چنین آمادگى را داشتند که عاشقانه در جبهه ها شرکت کنند، بر اساس تفکر و بینشى اقدام به این کار کردند که وصیت نامه ها و مصاحبه هایشان نشان دهنده آن است. مخالفان انقلاب نیز براى کارهاى خود تفکر و توجیهى دارند.

این دسته از عوامل مربوط به شناخت و بینش انسان است و باید به صورتى به این نتیجه برسد که کارْ صحیح و ارزشمند و شایسته این است که انسان براى آن سرمایه گذارى کند و جان، مال و وقت خود را در راه آن هزینه کند. این افکار، مقدمات و ریشه هایى دارد که به سلسله اى از اعتقادات کلى نسبت به انسان، هستى، این جهان و جهان پس از مرگ باز مى گردد. آیا پس از مرگ عالم دیگرى نیز هست؟ اگر عالم دیگرى هست، چه رابطه اى بین این زندگى، و عالم بعد از مرگ وجود دارد؟ ابتدا باید مسائلى از این قبیل و سلسله اى از مسائل اعتقادى براى انسان حل شود، تا هر کس بتواند بر اساس باورهایى که در زمینه این مسائل دارد، تصمیم بگیرد.

دسته دیگرى از عوامل نیز در رفتار انسان دخیل است که خارج از دایره اعتقاد، تفکر و بینش است. انسان نسبت به برخى امور علاقه و تمایل دارد. حتى ممکن است گاهى خود شخص نیز از نظر فکرى انجام کارى را قبول نداشته و آن را زشت و ناپسند بداند، ولى به انجام آن علاقه داشته باشد. به عنوان مثال، غالباً کسانى که به سیگار مبتلا هستند، خود آنها معتقدند استعمال دخانیات کار ناپسندى بوده براى سلامت انسان زیان آور است; اما با این وجود از استعمال آن لذت مى برند و به آن عادت کرده اند.

این امر ارتباطى با عوامل شناختى ندارد. بلکه عامل دیگرى غیر از شناخت، تمایل و جاذبه انجام کارى را در انسان ایجاد مى کند. ممکن است گفته شود عوامل دسته اول مربوط به عقل و عوامل دیگر مربوط به عشق است. چنین تعبیرى بى مورد نیست. اما به عبارت علمى مى توان اینگونه گفت: عوامل دسته اول مربوط به شناخت و عوامل دسته دوم مربوط به گرایش ها، امیال و انگیزه هاست. این دو دسته عامل مى توانند در رفتارهاى صحیح یا ناصحیح انسان مؤثر باشند. افرادى که در گذشته از رژیم سابق حمایت مى کردند، هنوز هم بعضى از آنها در داخل و خارج مشغول فعالیت هستند، این افراد هم براى خود مبانى فکرى خاصّى دارند. بنابراین، اگر تفکر و بینش بر اساس مبانى و استدلال صحیح استوار باشد، مى تواند ما را به نتیجه مطلوبى برساند که موجب سعادت شود. اما اگر انحرافى در فکر ایجاد شد، و انسان مانند بنّائى که سنگ بناى خود را کج مى نهد پایه و اساس تفکر خود را بر مقدمات غلط، قرار دهد امیدى به خوشبختى و کامیابى نخواهد داشت، زیرا اگر مقدمات اولیه تفکر و اندیشه ها خطا باشد، تمام افکارى که به دنبال آن مى آید، چون بر زیربناى غلط استوار شده است، منحرف و غلط خواهد بود. در زمینه کشش ها و تمایلات نیز این امر صادق است.

انگیزه ها و تمایلات انسان جهت دار بوده و ممکن است به سمت صحیحى جهت داده شود، همچنان که مى توان آنها را به سمت نادرستى منحرف کرد. به عنوان مثال، انسان تمایل به غذا خوردن دارد. اما آیا هر غذایى براى انسان مفید است؟ مى توان میل به غذا خوردن را به گونه اى جهت داد که همیشه موجب سلامت انسان باشد. یعنى انسان در حال اشتهاى طبیعى از غذایى که براى بدن مفید است استفاده کند. همچنین مى توان در اثر عادات بدى که در نتیجه تلقینات، تبلیغات و عوامل خاصى از قبیل شرایط محیطى و خانوادگى کسب مى شود، شیوه تغذیه را به گونه اى جهت داد که مثلا به جاى گوشت لذیذ بره، از گوشت بعضى از حیوانات حرام گوشت ـ که حتى مزه لذیذى هم ندارد ـ استفاده شود. میل به خوردن در تمام انسان ها وجود دارد، اما کیفیت جهت دادن به این میل تا حد زیادى در اختیار انسان است.

بنابراین، ممکن است در زمینه شناخت، فکر انسان منحرف شود و نتیجه غلط به بار بیاورد، همچنان که ممکن است در زمینه گرایش ها و انگیزه ها، تمایلات انسان به سمت و سوى ناشایستى جهت داده شود و نتایج ناگوارى به بار آورد. در تمام افعال فردى و اجتماعى انسان این دو دسته عامل، قابل شناسایى، معرفى و بررسى است. اگر شما هر یک از فعالیت هاى شخصى خود را ملاحظه کنید، آن را مبتنى بر سلسله اى از مبانى فکرى و نظرى و دسته اى از مبانى انگیزشى خواهید یافت. مسائل اجتماعى نیز همین گونه است.

هنگام ظهور خورشید اسلام در جزیرة العرب و مبعوث شدن آخرین پیامبر الهى مردمى که با او مواجه بودند، از دو منظر مختلف به این مسأله نگاه مى کردند. در آن زمان، هم در زمینه مسائل فکرى و نظرى و هم از لحاظ گرایش ها و انگیزه ها، عوامل مختلفى وجود داشت. از جمله، افکار و انگیزه هاى خاصى پدید آمد که ترکیب این افکار و انگیزه ها موجب پیدایش گروهى به نام منافقین شد. بیان تاریخچه، مبدأ پیدایش و چگونگى شکل گیرى آنها و تأثیراتى که بر تاریخ اسلام گذاشتند، بحث هاى مفصلى مى طلبد که در اینجا فرصت مطرح کردن آنها نیست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/11/4:: 8:0 صبح     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری