سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نماز تقرب هر پرهیزگار است و حج جهاد هر ناتوان ، و براى هر چیز زکاتى است و زکاة تن روزه است ، و جهاد زن بودن شوى را به فرمان . [نهج البلاغه]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

دو منشأ فتنه هاى اجتماعى: به هر حال، ریشه تمام انحرافات فردى و اجتماعى، به انحراف در دو دسته عامل مؤثر در رفتار انسان، باز مى گردد، انحراف در تفکر، بینش و شناخت و انحراف در میل، هوس، انگیزه و جاذبه اجتماعى. اگر تفکر انسان صحیح باشد و کشش هاى باطنى او هم در مسیر درست قرار گیرد دنیا به بهشت تبدیل خواهد شد. مشکلات زندگى اجتماعى که به رفتار انسان ها مربوط مى شود، گاهى ثمره اشتباه، در مبانى فکرى و به تعبیر دیگر نادانى انسان است. مثلا مسأله اى به درستى براى انسان حل نشده، اما او تصور مى کند آن را به خوبى فهمیده است. اگر به خاطر داشته باشید، یکى از مواردى که در فرمایش هاى حضرت امام(قدس سره) زیاد تکرار مى شد، تعبیراتى از این قبیل بود که «آقایان توجه ندارند». ایشان هنگامى که در مورد فردى مى خواستند بگویند او مسأله اى را به درستى نفهمیده است و اشتباه مى کند، این تعبیر را به کار مى بردند. گاهى نیز ممکن است انسان به درستى مسأله را فهمیده باشد، اما تمایلى به عمل بر طبق فهم خود نداشته باشد. گاهى با وجود اینکه انسان مى داند کارى بد است، مبناى عقلایى ندارد و براى اجتماع هم ضرر دارد، اما به خاطر ارضاى هوى و هوس خود آن کار را انجام مى دهد. عواملى که در صدر اسلام موجب چنین انحرافاتى شد از این دو دسته خارج نیست.

در فرهنگ صدر اسلام تعبیرى ادبى رایج بود. در آن زمان هنگامى که مردم به رفتار ناهنجار اجتماعى مبتلا مى شدند و موجب گمراهى و انحراف آنها مى شد، به چنین انحرافى «فتنه» مى گفتند. در قرآن کریم هم از این تعبیر استفاده شده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مورد «فتنه» کلام زیبایى در نهج البلاغه دارد. آن حضرت ضمن خطبه اى مى فرمایند: «أنما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع و أحکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه و یتولى علیها رجال رجالا على غیر دین اللَّه فلو أن الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف على المرتادین و لو أن الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه ألسن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان على أولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من اللَّه الحسنى»1امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرمایند: فتنه هاى اجتماعى دو منشأ دارد: منشأ اول هوس هایى است که در افراد پیدا مى شود. اگر افراد مى توانستند آن هوس ها را کنترل کنند، آنها را به مسیر صحیحى سوق دهند و نخواهند در حد افراط به آن هوس ها عمل کنند، چنین فتنه هایى به وجود نمى آمد. عامل دوم هم مسایلى است که به نام دین مطرح مى شود در حالى که ارتباطى با دین ندارند. انتساب این بدعت ها به دین، به این منظور است که مردم ساده دل باور مى کنند که این امور جزء دین است، در حالى که چنین نیست و این امور بدعت است. «آراءٌ تتبدع»، یعنى نوآورى هایى است که جزء دین قرار داده مى شود در حالى که جزء دین نیست. عده اى از مردم هم که در اشتباه افتاده اند تصور مى کنند این امور جزء دین است و از آنها پیروى مى کنند و از دین منحرف مى شوند. فکر مى کنند این امور جزء دین است و باید به آنها عمل کرد، در حالى که این مسائل بدعت و خارج از دین است. در چنین مواردى است که «یخالف فیها کتاب الله»، یعنى قرآن مورد مخالفت قرار مى گیرد. زمانى که آراء جدیدى که مخالف قرآن است، به نام دین عرضه مى شود، قرآن متروک مى شود، «و یتولى علیها رجال رجالا على غیر دین الله»، روابطى بین مردم برقرار مى شود که بر اساس ملاک هاى دینى نیست و ارتباطات اجتماعى به صورت امرى ضد دینى در مى آید. سپس حضرت امیر(علیه السلام) مى فرماید: اگر شرایط به گونه اى بود که حق به صورت کامل مشخص بود و با آراء بدعت آمیز مشتبه نمى شد و حق و باطل از یکدیگر متمایز بودند، «فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف على المرتادین»، حقیقت بر کسانى که در پى حق بودند، مخفى نمى ماند و به فتنه مبتلا نمى شدند. «و الو ان الحق خلص من لبس الباطل»، و اگر باطل کاملا از حق جدا بود و با آن اشتباه نمى شد، کسى به دنبال باطل نمى رفت. مردم فطرتاً حق طلب هستند. اگر عده اى به دنبال باطل مى روند، به این دلیل است که در مجموعه باطل، عناصر حقى را گنجانده اند که مردم را مى فریبد و به سوى باطل مى کشاند. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان». کسانى که قصد ایجاد فتنه دارند، باطل را با حق ممزوج کرده و به مردم ارائه مى دهند. هنگامى که کسى قصد فراهم کردن دسته گلى را داشته باشد، از هر گلى شاخه اى مى چیند و به یکدیگر ضمیمه مى کند. اگر تمام گل ها بدبو و مسموم باشد، کسى به سراغ آن نمى رود. اما اگر همراه با گل هاى معطر، چند شاخه گل مسموم نیز در این دسته گل قرار داده شود، ممکن است عده اى فریفته گل هاى خوشبوى آن دسته گل شده و به تصور اینکه دسته گل خوشبویى را استشمام مى کنند، مسموم شوند. اگر فقط گل هاى مسموم و بدبو در این دسته گل باشد، کسى رغبت نمى کند آن را استشمام کند. حضرت امیر(علیه السلام) مى فرماید «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان»، حق و باطل را با یکدیگر ممزوج مى کنند. «فهنالک یستولى الشیطان على أولیائه»، در چنین شرایطى که حق و باطل با یکدیگر ممزوج شده است، شیطان مى تواند طعمه هاى خود را از میان مردم پیدا کند و آنها را شکار کند. چه کسانى طعمه هاى شیطان هستند؟ کسانى که فریب امتزاج حق و باطل را خورده اند و آگاهى و تخصص کافى براى تمییز حق و باطل از یکدیگر را ندارند. چشم آنها به نقاط مثبتى دوخته شده و عناصرِ حق، آنها را به خود جذب کرده است; غافل از این که در بین عناصر حق، عناصر مسموم و زهرآگینى وجود دارد که آنها را به کشتن، نابودى مى کشاند. شیطان در پى چنین شرایطى است که حق و باطل با یکدیگر مشتبه شود تا طعمه هاى خود را از میان جامعه صید کند. «فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنى»، در این شرایط کسانى نجات پیدا مى کنند که بر اساس تقدیر الهى و نظام محکم و حکمت آمیزى که خدا برقرار کرده است، در صدد یافتن حق برآیند و آن را پیدا کنند. چنین کسانى از آفت هاى شیطانى مصون مى مانند. اما بقیه افراد کمابیش در دام شیطان مى افتند.


1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، کتابخانه آیة الله مرعشى، 1404، ج 3، ص240.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/11/6:: 8:0 صبح     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری